بزرگترین سایت تخصصی معماری مقاله،پروژه،آموزش نرم افزار
دانلود رایگان کتاب انسان طبیعت معماری
خلاصه ای از کتاب:
اصول فرا ارگانيك :
ريشه پذيرش اين اصول ناشي از تعريف فرا ارگانيك و فراطبيعي از انسان است . در حقيقت در اين تعريف، انسان تنها يك ارگانيزم طبيعي نيست و آن را بايد يك فرا ارگانيزم و يا فرا كالبد دانست. فرا ارگانيزم كه تنها براي وجود انسان معني دارد به ارگانيزمي ميگويند كه با يك روح لطيف چند بعدي بسيار متعالي آميخته شده باشد و با پذيرش چنين تعريفي از انسان هر محصولي از او وقتي رنگ انساني دارد كه آن هم فرا ارگانيك باشد. بر اين اساس معماري سامانهاي است كه حالتي فراتر از مكانيزم ماشيني يا ارگانيزم طبيعي دارد. بسياري از مكاتب هنر و معماري معاصر از جمله سبك سامان شكني و … همين ادعا را دارند و گونههاي مختلف مفهوم پردازي، نماد پردازي و… را به منظور غلبه بر جريانهاي طبيعتگرا دنبال كردهاند. در صورتيكه فرا روي از طبيعت هرگز به معناي نفي قوانين و الگوهاي طبيعي نيست ، بلكه با حفظ اين اصول به فرا روي و توجه به حوزه ماوراء طبيعي و انساني ميپردازد، در حقيقت همچنانكه مهمترين عضو شكل دهنده به سامانه ارگانيك معماري و هنر الگوهاي طبيعي هستند، مهمترين معناي شكل دهنده به سامانه فرا ارگانيك معماري و هنر، مفهوم انسان است. بر اين اساس مهمترين اصول فراارگانيك معماري به قرار زير است :
-۱نمادپردازي در معماري :
مطابق هستي شناسي كه در فصلهاي قبل به آن پرداختيم ، ساختار عالم هستي داراي سلسله مراتب سه مرحله اي زير مي باشد :
-۱عالم ماده ) طبيعت (
-۲عالم برزخ ) ملكوت (
-۳عالم غيب ) ذات الهي (
نماد پردازي راهي است كه انسان را از عادت كردن به زندگي در عالم اول خارج كرده و او را به عالم دوم و سوم نزديك مي كند براي اين منظور عوامل مجرد معماري مانند هندسه ، نور ، رنگ و … مي توانند ياري رسان باشند . همچنين ميتوان از اجزائ طبيعت همچون نور، آب، باد و رنگ يا هندسه و تناسبات طبيعت و… ايده معنايي گرفت . اين ايدهها بايد مفهومي در رابطه با تكامل انسان داشته باشند.
انساني كه خليفه خداست و بايد در خور اين مقام بزرگش زندگي كند . معماري نماد گرايانه در صدد توجه دادن به بعد روحي و معنوي انسان است و به همين جهت بايد تلاش كند تا حجم مادي و جذابيت ظاهري مواد و مصالح را كم رنگ جلوه دهد و بيش از آن فضايي مجرد ، انتزاعي و دعوتگر به عوالم برتر فراهم كند . اين كار مي تواند به ياري هندسه ، رنگ و …صورت گيرد . به طور مثال معماري تنها تلاش ندارد زندگي روزمره و عادي مردم را با تامين آسايش طبيعي و غريزي آنها به جذابترين شكل ممكن عملي سازد ، بلكه بسياري از جذابيتهاي پر زرق و برق شهري را هم محدود مي كند تا امكان توجه به درون و تعالي انسان فراهم شود . اين اصل را مي توان مقدمه اي براي شكل گيري يك معماري پيشرو و فرهنگ ساز در رابطه با كمال انسان دانست
-۲فراروي از طبيعت و تسخير و تكميل آن :
انسان براساس وظيفه استعمار و آبادسازي طبيعت مي تواند شيوه رشد طبيعت را براساس نيازهاي خودش دگرگون كرده و تعريف كند . اما نبايد اين كار او به استثمار و تغييرات خود خواهانه در طبيعت بيانجامد . بلكه با در نظر گرفتن نيازهاي طبيعت و اقتضائات ذاتي اجزاي آن ، اهداف
مشترك طبيعت و خود را دنبال مي كند تا هر دو به تكامل برسند . چرا كه طبيعت در توانايي تغيير و تكامل نسبت به انسان ناتوانتر است .
باغ ايراني نمونه اي از اين رويكرد است كه در آن اگرچه الگوهاي هندسي انسان دوستانه به باغ تحميل شده و درختان براساس آن الگوها رشد كرده اند ، اما انسان حق ندارد به بازي با اشكال رشد تك درختان و هرس تنديس گونه آنها و … ) كه ويژگي باغ فرانسوي است ( بپردازد .
-۳سادگي در عين پيچيدگي
سادگي و پيچيدگي هر دو در زمانهاي مختلفي در عرصه معماري به عنوان اصل مطرح گرديدند . سادگي مدرنيسم در ادامه تفكر مكانيك گرايي آن ايجاد شده بود و پيچيدگي نيز در در دوره پست مدرنيسم مطرح شد . كه هر دو اينها به دنبال ايجاد معماري فرو ارگانيك يا ارگانيك بودند . اما در يك نگاه فرا ارگانيك ، سادگي در عين پيچيدگي مهمترين قانوني است كه بر كل هستي حاكم است و ناشي از دو صفت مكمل در ميان صفات الهي است . در مباحث فلسفه تكامل مطرح شد كه هر چه سامانه هاي طبيعي كامل تر شوند ، اين ويژگي در آنها بيشتر ظهور مي كند . به همين ترتيب در سامانه هاي فرا طبيعت هم جمع اضداد و ظهور ويژگيهاي مكمل بيش از پيش ديده مي شود .
-۴اصل فضاي خالي
در طبيعت فضاي خالي وجود ندارد و اين ويژگي مهم طبيعت است كه همه فضاها را پر ميكند . قانون فشار و اصل ارشميدس مهمترين قانون بيانگر آن است كه طبيعت از وجود خلاء گريزان است . اين توضيح صفت صمد الهي ) به معني پر كننده ( است كه طبيعت هم تا حدودي آن را دارد . اما انسان كه وجودي چند لايه دارد ، گاه از طبيعت خسته مي شود و نياز به فضايي خالي از طبيعت و تنها ماندن با ماوراء طبيعت دارد . اين البته به معناي نفي هر چيز مادي و طبيعي همچون هوا نيست ، بلكه به معني زدودن جاذبه هاي مادي و طبيعي و اجازه ايجاد فضايي مجرد و خنثي است كه معماري مي تواند بستري براي تحقق آن باشد .
-۵توجه به زمان ) محدود بودن يا ابدي بودن آن ( در ساخته هاي انساني
مثلا در مورد لانه سازي كبوتر ، با توجه به اينكه مرگ و زندگي براي او اهميتي ندارد و او نسبت به آنها آگاهي ندارد ، اين مسايل نيز هيچ تاثيري در لانه سازي او نخواهد داشت و او به صورت فطري و غريزي و بدون آگاهي به ساختن لانه اش اقدام مي كند . اين مساله را مي توان به تمام طبيعت تعميم داد . اما در معماري و همه هنرهاي انساني دو نگراني ) مرگ و ابديت ( به طور همزمان وجود داشته و توجه به زمان در معماري او نيز بسيار تاثير گذار است .
اين اصول مجموعه خوبي براي معرفي معماري گذشته ما و هر معماري فرا ارگانيك ديگر اسـت و نحوه بهره گيري هنر ومعماري را از اصول ارگانيك و فرا ارگانيك به خوبي نشان مي دهد.برخي از آنها بر ويژگيهاي خاص هويتي تاكيد دارند ، معماري ايران دوران اسلامي يا هر مكتب ديگر از همان اصول نشات مي گيرد . همچنانكه در طبيعت هم با حفظ همه اصول ،ويژگيهاي بارز هـويتي وجـود دارد . توجه به اين ويژگيها توانايي نقـد و تحليـل و اصـلاح وضـع موجـود معمـاري و دسـتيابي بـه معماري پايدار ،ريشه دار ،با هويت و اصيل را فراهم ميكند .
جهت دانلود و مشاهده اینجا را کلیک کنید.
……………………………………………………………………………………….
برای هرچه بهتر شدن مطالب سایت ما را از دیدگاه سازنده خود آگاه سازید.
