رساله موزه جنگ

مطالعات موزه جنگ

عنوان پروژه:رساله موزه جنگ

فایل ذخیره شده: ورد ۳۲۵ صفحه

حجم فایل:  MB ۶٫۲

جهت مشاهده فهرست مطالب اینجا کلیک کنید.

مطالعات موزه جنگ

با سلام خدمت تمامی دوستان و همراهان همیشگی کدیار ، در این پست ، رساله موزه جنگ (در قالب ورد و در ۳۲۵ صفحه ) که از قبل آماده شده است را در اختیار شما معماران قرار می دهیم همانطور که میدانید جنگ از شرم ترين پديده ها و اختراعات انساني است. علي رغم ظاهر مخوف و ويرانگر جنگ اما همواره براي آغاز يک جنگ دلائل محکم و مستندي از جانب آغاز کنندگان آن ارائه مي شود. در باب دلائل بروز جنگ نظرات و ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد که هر کدام قابل تامل است. مطالب زير که از منابع مختلف گرد آوري شده است, اين رويکردهاي مختلفي است که نسبت به جنگ و دلائل آن وجود دارد. .در ادامه این پست از بزرگترین سایت تخصصی معماری  بیشتر با مطالعات موزه جنگ آشنا خواهیم شد. ما همراه باشید.

چکیده مطالب:

تاريخ جنگ ها با تاريخ زندگي بشر بر روي کرده زمين آميختگي دارد. جنگ ها بسياري از تمدن ها را ويران کرده اند و باعث شکل گيري بسياري از تمدن هاي ديگر نيز بوده اند. پايان عمر بسياري از دولت ها با يک جنگ همراه بوده است و اين جنگ خود آغاز شکل گيري دولتي جديد نيز بوده است.

همواره بار اصلي جنگ بر عهده ملت هاست. در جنگ آنها که همديگر را نمي شناسند يکديگر را مي کشند و آنان که يکديگر را مي شناسند (رهبران و دولت ها) به محض احساس خطر صلح و مذاکره مي کنند. در فاصله سال هاي بعد جنگ دوم جهاني تا سالهاي اخير بيش از دويست جنگ رخ داده است.

جنگ چيست؟

جنگ از مهم ترين و شايد هيجان انگيزترين پديده هاي اجتماعي باشد. به گواهي تاريخ از هنگامي که بشر پا به عرصه جهان هستي نهاده است, هميشه همراه و همزاد او بوده است. به يقين هيچ مقطع تاريخي را نمي توان ياد کرد که در آن خونريزي و خشونت انساني نباشد و به همين جهت به اعتقاد بسياري صح حالتي زودگذر و موقت در جامعه انساني دارد و آنچه دايمي و هميشگي است, جنگ است.

جنگ که مولود سياست غلط سياستمداران جامعه بشري است وحشت و ويراني, خرابي, نابودي و… به همراه دارد و شنيدن نام آن, ديدن صحنه هاي نبرد و يادآوري اثرات آن براي هر فردي, جلوه اي دارد] جمعي را مايه ترس و هراس است, گروهي را مايه اميد و شادي و لذت, براي گروهي مفهوم تخريب و نابودي و تباهي دارد و براي جماعتي يادآور سازندگي و ايثار است.

جنگ اسراري دارد که بر همه انسانها آشکار نيست, از اين رو طي قرون متمادي اين فکر انسان را به خود مشغول داشته است که جنگ چيست؟ چرا به وجود مي آيد؟ علل و انگيزه اي آن کدامند؟ اثرات آن بر مسايل سياسي و اجتماعي چگون است؟ جنگ چه اقسامي دارد؟ و…. و چگونه انديشيد که جنگ را مي توان از زندگي اجتماعي بشري امروز حذف کرد؟

در دنياي پر تلاطم امروزي زندگي در وضعيت «جنگ و نه صلح» واقع شده است و چهره هاي جنگ و صلح در هم آميخته شده اند. در وضعيت آشفته جنگ, جيره بندي, خاموشي, کم حوصلگي, تخليه شهرها و…. وجود دارد که همين حالت در دنياي امروز در بعضي از کشورها که جنگ ندارند حاکم است. گرسنگي, فقر, بيماري و… بيداد مي کند.

مطالعات موزه جنگ

جنگ و سازمان تشکيل يافته آن به تدريج به يکي از نهادهاي اجتماعي تبديل شده و ضرورت مسايل ناشي از آن اجتناب ناپذير گرديده است و در اين جهان امروز, هيچ جامعه اي نتوانسته و نمي تواند آن را انکار کند و علي رغم آن که قادر نيست آن را هميشگي نمايد يا آن را تاييد کند.

امروزه همراه با تحول تکنولوژي و توسعه جوامع, کيفيت و کميت جنگ و ابزارهاي آن نيز متحول شده اند و بر تعداد سلاح هاي مخرب ضد بشري افزوده شده و به دنبال آن انسان هاي بيشتري مجروح, مقتول و معلول و…. , شهرهاي بزرگ تري ويران, محيط زيست وسيع تري در خطر انهدام و سرنگوني قرار مي گيرند.

آنچه باقي است حکايت تلخ و جانکاه از جنگ است که تاريخ براي يادآوري بي فايده و بيهوده آن به آيندگان در دل خود مي سپارد. هر چند جنگ نازيباست, اما راه گريزي هم از آن نيست و اين تضاد همواره باقي است. تکرار متوالي جنگ ها در طول تاريخ غالباً به عنوان دليلي براي رد عقيده کساني به کار رفته است که فکر مي کنند جنگ را مي توان از زندگي بشر حذف کرد, هر چند استناد به تاريخ به خودي خود براي اثبات اين پديده کافي نيست و بروز جنگ ممکن است به دلايل گوناگون سياسي, اجتماعي, مذهبي, اقتصادي و طبيعي باشد, اما بايد پذيرفت سباسيوني که جنگ را عنصري پايدار و ضروري در زندگي انسان مي دانند, چندان بيراه نرفته اند.

اگر جامعه شناسي آن گونه که «دورکم» گفته است «بيان تاريخ به صورتي ديگر» باشد, مي توان گفت که جنگ آفريننده تاريخ است. در واقع, تاريخ صرفاً با شرح کشمکش هاي مسلحانه آغاز شده و بعيد است که اين پديده زماني کاملاً از ميان برود؛ زيرا جنگ ها به هر حال مشخص ترين مبادي تاريخ, و در عين حال, مرزهايي هستند که مراحل مهم حوادث را از يکديگر متمايز مي کنند. تقريباً تمام تمدن هاي معروف در اثر جنگ از بين رفته اند. تمام تمدن هاي جديد نيز با جنگ پا به عرصه وجود نهاده اند. سياست هايي که هر از چندگاه يک بار, نوعي جامعه خاص را در صدر جوامع بشري قرار مي دهند, زاده جنگند و مشروعيت خود را از آن مي گيرند.

جنگ در عين حال يکي از عوامل اصلي تقليد جمعي است که در تغييرات اجتماعي نقش بسيار مهمي ايفا مي کند. جنگ بسته ترين جوامع را وا مي دارد تا دير يا زود دروازه هاي خود را بگشايند: مانند چين, ژاپن, يا مراکش در طول قرن اخير. جنگ احتمالاً نيرومندترين و موثرترين شکل تماس تمدن هاست. جنگ انزواي رواني را را به زور از بين مي برد. خلاصه, جنگ از تمام شکل هاي تحول حيات اجتماعي مهم تر استک جنگ نوعي «تحول شتابان» است.

—-————————————————————————————